محل تبلیغات شما
 

چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت

که یک دم از تو نظر بر نمی‌توان انداخت

بلای غمزه نامهربان خون خوارت

چه خون که در دل یاران مهربان انداخت

ز عقل و عافیت آن روز بر کران ماندم

که روزگار حدیث تو در میان انداخت

نه باغ ماند و نه بستان که سرو قامت تو

برست و ولوله در باغ و بوستان انداخت

تو دوستی کن و از دیده مفکنم زنهار

که دشمنم ز برای تو در زبان انداخت

به چشم‌های تو کان چشم کز تو برگیرند

دریغ باشد بر ماه آسمان انداخت

همین حکایت روزی به دوستان برسد

که سعدی از پی جانان برفت و جان انداخت



سعدی



دعای امام علی (ع) در مورد باران

سال 98 و روزهایی که میگذرند...

به شب سلام که بی تو رفیق راه من است

تو ,خون ,باغ ,فتنه ,جهان ,حسن ,تو در ,در جهان ,فتنه بود ,حسن تو ,بود که

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Tami's receptions تسمه پروانه - وی بلت orwaicamar ارادت نامه Carl's info BLACK ROSE thersegaso ...هیس hubancawdbut آپدیت نود 32 Nod ، یوزر و پسورد نود 32 ، جدید ترین آپدیت نود 32 ، یوزرنیم و پسورد نود 32